من اومدم با دندونام !!
سلام سلام صد تا سلام من اومدم با دندونام میخــوام نشونتون بــدم صــاحب مــروارید منم یــواش یــواش و بیصـدا شـدم جز کبــــاب خورا بله رستا خانوم بالاخره شما هم اومدی جز کباب خوراااااا حکایت از این قرار بود که روز دوشنبه 26 خرداد شما مثل همیشه سرحال نبودی . از خونه مامانی و باباجون اومدیم خونه خودمون و شما کمی نق نق میکردی اولش مشکوک شدیم نکنه مریض شده باشی . هر چی به سر و صورت و دست و پات دست زدیم ، از تب خبری نبود. مونده بودیم چی شده اینطوری شدی . یکم گذشت و من داشتم با مامانای شهریوری چت میکردم و داستان رو گفتم ... خاله سولماز گفت حتما دندونه، منم ...